بررسي مسأله شر از ديدگاه مرتضي مطهري وآلوين پلانتينگا
پایان نامه سطح سه خانم “مدینه صدیق” معاونت پژوهش حوزه علمیه خواهران استان فارس
چكيده
مطهري به عنوان يك فيلسوف و متكلم و پلانتينگا به عنوان فيلسوف خداباور، هر كدام با مباني و نظريات خاصي به تحقيق و بررسي درباره مسأله بسيار مهم شر پرداختهاند.
مطهري براساس مباني از جمله وجود داشتن خير و عدمي بودن شر، عالم، قادر و حكيم بودن خداوند، احسن بودن نظام هستي، غلبه خيرات بر شرور، رد شبهه ثنويت، تفكيك ناپذيري خيرات با شرور و دفاع از عدل الهي به پاسخگويي مسأله شر پرداخته است.
پلانتينگا براساس معرفت شناسي اصلاح شده و برخي مباني الهيات و انسان شناسي مسيحي و با استفاده از توصيف جهانهاي ممكن و نسبت ميان اختيار انسان و قدرت مطلق خداوند، اثبات ميكند كه مسأله منطقي شر با وجود خدا تناقض ندارد و از اين طريق درصدد پاسخ به جي ال مكي است. وي كوشيد تا ثابت كند كه برخلاف ادعاي مكي، هيچ گونه تناقضي ميان وجود خدا و پديده شر وجود ندارد. بلكه سازگاري و هماهنگي كامل ميان آنها برقرار است.
1- ثنويت گرايي، منطقاً خطاست.
2- تنها امور خير متعلق لطف و قضاي الهي قرار ميگيرند.
3- شر ذاتاً از جهان مادي قابل انفكاك نيست، در نتيجه وجود آنها هيچ گونه تناقضي با وجود خدا و عدالت او ندارد.
اين دو متفكر در اصل اعتقاد به وجود خداوند عالم، قادر و خيرخواه مطلق و قبول شر قليل در جهان هستي مشتركند ولي در نوع مواجهه و تفسير آنها با مسأله شرور اخلاقي و طبيعي تفاوت دارند.
مطهري با دفاع از عدل الهي بيشتر به ارائه راه حل شرور طبيعي پرداخته و پلانتينگا براساس دفاع اختيارگرايانه به مسأله شرور اخلاقي توجه كرده است.